آرشیو دیدگاه های دیگران

در ساحل جود خدا باران گرفتهباران نور و رحمت و احسان گرفته در هر نگاه این قبیله هل أتایی ستچشم تهیدستان عالم جان گرفته می بارد انوار کرم از هر […]

ادامه ...

چه پیش آمد که جان را غم گرفتهجهان را سر به سر ماتم گرفته چو گل مردم گریبان چاک کردندبه داغ لاله بر سر خاک کردند مگر خورشید عالم تاب […]

ادامه ...

با تو باید سفر به بالا کردبا تو باید نگه به عقبی کرد شکر لله خدای خوبی هادر دل من محبتت جا کرد تا که سلطان شنید خنده ی تودیده […]

ادامه ...

جابربن یزید می گوید: روزی به خدمت امام جواد علیه السلام شرفیاب شدم و از حاجتم به او شکایت کردم.فرمود: ای جابر در نزد ما درهمی نیست، پس از فاصله […]

ادامه ...

بعد سلطـان سـریر عـدل و دادتکیـه زد بر تخـت (کرمنا )‌جـواد نور چشمان علی موسـی الرضـازینت افـزای بهـشت جـان فزا راحت جان و عزیـز نـور عیـنزاده فرزند پیغمبـر ، حسیـن […]

ادامه ...

حرمت عرش برینه هرکی دیده اینو میگه(هرکی…. مثل گوهر شاد آقا بد جوری به دل میشینه(بد جوری… ضریحت نازو خوشکله پنجره فولاد دله(چنجره ی فولاد…. اگه دورم از حرمت شک […]

ادامه ...

چو لاله خونجگر شد از زهرجفا جواد اهل بیت گل باغ رضا ز سوز تشنگی کشد پا بر زمینبه چشمش اشک غم به لب دارد نوا کند این زمزمه بیا […]

ادامه ...

معتصم به عبدالملک زیات، وزیر خود در مدینه، نوشت که امام و ام فضل را راهی بغداد کند. او هم علی بن یقطین را مطلع کرد و امام راهی شد. […]

ادامه ...

گشته عالم غرق ماتم در عزای جوادالائمهکرده زهرا ناله بر پا از برای جوادالائمهیوسف زهرا به سن نوجوانی گشته مسموممی دهد جان در میان حجره ی در بسته مظلومدر بهار […]

ادامه ...

روح دعا کنج حجره ز عطش در نواستعشق خدا پسر فاطمه ابن الرضاستمقتل او منزلش شد بسکه یار ما غریب استهمسر او قاتلش شد ذکر او امن یجیب استیا رضا […]

ادامه ...