آرشیو زندگینامه

موسی مبرقع جد سادات رضوی است، رشته فرزندانش هنوز هستند، بسیاری از سادات نسبشان به او میرسد. اول کسی است از سادات رضوی که به قم وارد شد، ورود سید […]

ادامه ...

به نام خداوند بخشنده ی مهربان، پناه می دهم جانم را به پروردگار بزرگم از آنچه پنهان بوده و از آنچه آشکار است، و از شر هر زن و مرد، […]

ادامه ...

این کودک بزرگوار، چونان گلی که در دست نسیم پرورش می یابد و می شکفد، تحت رسیدگی و تربیت پدر بزرگوارش قرار گرفت.پدرش معارف و آداب الهی را بدو آموخت. […]

ادامه ...

جدیر من امرته بالدعاء ان یدعوک و من وعدته بالاجابه ان یرجوک، ولی اللهم حاجه قد عجزت عنها حیلتی و کلت فیها طاقتی و ضعف عن مرامها قوتی، و سولت […]

ادامه ...

روزی مامون – خلیفه ی عباسی – به همراه برخی از اطرافیان خود به قصد شکار عزیمت کرد.پیش از آن که آنان از شهر خارج شوند، در مسیر راه به […]

ادامه ...

مجلسی در بحارالانوار از تفسیر عیاشی از زرقان صاحب قاضی احمد بن ابیداود [ ۱۰۷ ] روایت کرده دزدی را نزد معتصم آوردندکه به دزدی خود اقرار نمود معتصم خواست […]

ادامه ...

فضای تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا قرار داده بود که گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهینهای سنگینی می […]

ادامه ...

موسی مبرقع در قم مقام و منزلتی یافت، مزرعه ها ایجاد نمود، قریه ها بنا کرد تا خواهرانش زینب، ام محمد و میمونه، سه دختر امام جواد علیه السلام بر […]

ادامه ...

معتصم به عبدالملک زیات، وزیر خود در مدینه، نوشت که امام و ام فضل را راهی بغداد کند. او هم علی بن یقطین را مطلع کرد وامام راهی شد. معتصم […]

ادامه ...

ای نور، ای دلیل، ای آشکار، ای نور دهنده، پروردگارا بدترین بدیها و بلاهای روزگاران را از من کفایت کن و از تو نجات در روزی را که در صور […]

ادامه ...