آرشیو دیدگاه شعرا

ادامه ...

امشب زمین و آسمان باید چراغانى شودسرتاسر روى زمین از گُل، گل افشانى شود بلبل به عشق روى گل مست غزلخوانى شوداَکناف عالم سربه سر تزیین و نورانى شود وآنگه […]

ادامه ...

کیست اندر حجره دربسته افغان می کند کز غم او فاطمه گیسو پریشان می کند همچو انسانی که می سوزد درون آتشی آب آب از پشت در با قلب سوزان […]

ادامه ...

سلام من به نور عین زهراجواد ، ماه کاظمین زهرا سلام من به غربت حریمشبه کاظمین و صاحب کریمش سلام من به قلب بیقرارشکه سوخته ز یار نابکارش سلام من […]

ادامه ...

نشسته خاک سر دل ، هوا گرفته شده به عرش مجلس سوگ و عزا گرفته شده گلی ز گلشن زهرا دوباره پرپر شدشبیه حال علی حال ما گرفته شده تنی […]

ادامه ...

باز هم قافیه ها سوز و نوایی دارددر این خانه سرشوق گدایی دارد زائرت تا به ابد محو حرم می مانددیدن صحن و سرای تو صفایی دارد صاحب جود و […]

ادامه ...

ماخشکسالیم و شما باران ماییدریای لطف و فضل بی پایان مایی وقتی که اسم فاطمه روی لب ماستبوی تو می آید، یقین مهمان مایی شاگرد درس تو کرامت پیشه گان […]

ادامه ...

حجت و نور خدایم در زمینیادگار نور ختم المرسلین زاده زهرا و فرزند رضاآن یگانه پور دلبند رضا از مدینه آمدم سوى پدرتا ببینم لحظه‏ اى روى پدر دیدم آنجا […]

ادامه ...

چرا مادر بی قراری توان ناله نداری بمیرم من که از کنج لبتخون گردیده جاری چشاتو واکن پسرم نگو میسوزه جگرم آفتاب سوزان جواد منپیکر تو رو سوزونده که دیگه […]

ادامه ...

در غمت گفته هزار است، غریب بن غریب!دل غمین است و فکار است، غریب بن غریب! در شبِ سرد فراقت دلِ عالم خون استچون که پایانِ بهار است، غریب بن […]

ادامه ...