آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – دلگیر تر از سینۀ تنگم قفسی نیست
دلگیر تر از سینۀ تنگم قفسی نیستدر خانۀ تنهایی من هم نفسی نیست تنهاتر از این بیکس دلمرده کسی نیستمن یکسره فریادم و فریادرسی نیست در حسرت آغاز بهار است […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – ای گل پرپر ثامن الائمه
ای گل پرپر ثامن الائمهجواد اهل بیت یوسف فاطمه ای سپهر کرم ای یم جودمکاظمین تو کعبه مقصودم سیدی مولا سیدی مولاسیدی مولا سیدی مولا ای که از کودکی خون […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – وقت دریا شدن و موسم باران شده است
وقت دریا شدن و موسم باران شده استروضه ات شکردوباره به من احسان شده است هرکسی گریه کند غربت بی مثل تو راهم نفس با نفس شاه خراسان شده است […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – از دل حجره ى تاریک که بسته است درش
از دل حجره ى تاریک که بسته است درشمى رسد ناله اى و دل شده خون از اثرش چیست؟ این ناله ى سوزنده و از سینه ى کیستصاحب ناله مگر […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – باز خدا پرده از رخ برگرفت
باز خدا پرده از رخ برگرفت ملک جهان زندگی از سر گرفت مرغ دل این ذکر مکّرر گرفت قبله ارباب دعا آمده عید جواد ابن رضا آمده دیده گشا و […] -
0
ویژه ولادت حضرت امام محمد تقی (جواد الائمه) علیه السلام
این بوی خوش کدام بهار است که پیچیده در گستره خاک؟ نسیم، پیراهن معطر کدام بهار را به تن کرده است؟ پروانه ها، بوی خوش کدام گل نورسته را شنیده […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – ای دل تو بخوان تاکه غریبانه بگرییم
ای دل تو بخوان تاکه غریبانه بگرییمبا چشم تر از غربت جانانه بگرییم با یاد گل روی عزیز دل زهراشمعی شده در ماتم پروانه بگرییم ای نور دل حضرت ارباب، […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – اگر دینی ست باقی در جهان بی شبهه دین توست
اگر دینی ست باقی در جهان بی شبهه دین توستیداللهی که می گویند خود در آستین توست رضا با توست ، کاظم با تو، صادق با تو ، باقر توکه […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن
شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشنچنان که چشم احمد شد ز روى مرتضى روشن به چشم دل تماشا کن که هم چون اهل دل بینىز نور کبریایى […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید
هر دم هزار نوبت جان از بدن برآیدتا آه سینه سوزى از قلب من برآید بس کوه غصه بردم بس خون دل که خوردمگویى که از لبم خون جاى سخن […]