آرشیو دیدگاه شعرا

یـوسف فـاطمه تنهـا و دل شکستـهلب تشنه جان داده، در حجرۀ در بسته می‌گرید چشم همه بر جواد الائمهام‌الفضل می‌خندد بر گریۀ همسرش فـاطمـه می‌گریـد در ماتم پسرشمی‌گرید چشم همه […]

ادامه ...

ای کز مقام بر همه عالم سر آمدی ذوالجود و الجود همنام احمدی در متقّین تقی و برمؤمنین امیر در صورت و سیما همچون محمّدی دفتر فضل تو راکی توان […]

ادامه ...

شعر شهادت امام جواد (ع) – حجره در بسته دل افسرده ام با غم قرین است که در فکر جواد العارفین است چرا غمگین در این عالم نباشم پریشان قلب […]

ادامه ...

نه تنها این دل ما بر جواد ابن رضا سوزدکه بر احوال او جان تمام ماسوا سوزد از آن آتش که زد زهر ستم بر جان آن مولافلک نالد ملک […]

ادامه ...

لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بودمردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشه حجره به روی خاکپروانه وار غرق تب و التهاب بود […]

ادامه ...

آی کبوترایی که بالاتونو بهم دادیدرو تن پاک جواد من یه سایبون زدید سایه ای شدید برای نعش گل به روی بامتا نسوزونه تن عزیزشو از صبح تا شام کربلا […]

ادامه ...

باز/ گره زدیم حاجتامونوبا پارچه های سبز نیاز به پنجره فولاد رضاباز/ مسافریم از باب الجواد به سمت و سوی باب المراداز صحن گوهر شاد رضا صحن چشمامون خیس بارونهشال […]

ادامه ...

غریب آقام ، غریب آقام ، وای وای یه مردجوون شده قدکمون دلش درتب ناله‌س دلش غرق خون غمش بی‌کرون چشاش باغی از لاله‌سخدا میدونه سینه ای پر شرر از […]

ادامه ...

شد حجره قتلگاهممن شاه بی سپاهم لشکر مرا نباشدجز خیل اشک و آهم شد مرغ دل به سینهغرق آب و خون و پرپر در حسرت مدینهوز یاد داغ مادر بر […]

ادامه ...

من که پرپر می زنم ، تشنه لب در لانه ام بر علی موسی الرضا من گل یک دانه ام من جوادم جان بدادم تشنه لب در لانه امهمسر بیگانه […]

ادامه ...