آرشیو از دیدگاه شعرا

گشود دیده چو بر این جهان امام جوادبه روی خلق در مرحمت خدای گشادشکفت تا گل رویش ز بوستان رضا (علیه السلام)بداد مژده به اهل نیاز، پیک مرادعیان تجلّی حق […]

ادامه ...

بارالها، ز چه رو همدم گل، خار شدهخار و خس، زاغ و زغن، ساکن گلزار شدهبلبل بستان، از خار شکایت داردکه چرا خار به جای گل گلنار شدهمن جوادم که […]

ادامه ...

زمین و زمان با دلی سوزان ، بی قرار ِ ابنُ الرّضا شددل ِ محزونم دوباره باز ، غصه دار ِ ابنُ الرّضا شد بگیریم با چشم گریون ، به […]

ادامه ...

دردامو به کی بگم من اشک تو چشمام حلقه بستههمسرم پشت در و منتظر مرگم نشسته جگرم می سوزه از تشنگی و قلبم کبابهیه کمی آب ، بخدا آب دادن […]

ادامه ...

(مظلوم، گل رضا مولا)ای همه صبر و رضا، ای ثمر مرتضیمظهر بخشش وجود، نور دو چشم رضابی کس و یار و غریب، کار تو صبر و شکیبغربت عالم همه، گشته […]

ادامه ...

شب نشینان فلک چشم ترش را دیدندهمه شب راز و نیاز سحرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همه شب وزاشکغرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند […]

ادامه ...

رمق نمانده دگر در تنی که من دارمزجور همسر نا ایمنی که من دارمبرای مرد بود خانه مأمنش لیکننه جای امن بود مسکنی که من دارمگل ریاض خلیلم ولی به […]

ادامه ...

پر پر نزن که بال و پرت لطمه میخوردگریه نریز چشم ترت لطمه میخورد بر روی خاک غلط نخور تو صنوبریسر خم نکن که برگ و برت لطمه میخورد با […]

ادامه ...

در خلوت یاران اثری بهتر از این نیستدر چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست ما خم شراب از جگر غوره گرفتیمدر میکده ی ما هنری بهتر از این نیست سجاده […]

ادامه ...

هر دم هزار نوبت جان از بدن برآیدتا آه سینه سوزى از قلب من برآید بس کوه غصه بردم بس خون دل که خوردمگویى که از لبم خون جاى سخن […]

ادامه ...