آرشیو از دیدگاه شعرا

شد حجره قتلگاهممن شاه بی سپاهم لشکر مرا نباشدجز خیل اشک و آهم شد مرغ دل به سینهغرق آب و خون و پرپر در حسرت مدینهوز یاد داغ مادر بر […]

ادامه ...

جوادُ الائمّه ابن الرضایی قتیلِ فتنه و ظلم و جفایی فدای آهت چه بود گناهت که حجره ی بسته شد قتلگاهت یا صاحب الزّمان آجرک الله…****** کنیزان کف زنان بُرون […]

ادامه ...

در وجود تو جود را دیدمجلوه های سجود را دیدم تشنه بودم تو را صدا زدم ومهربانی رود را دیدم در نگاه تو فصل بارانِ……آسمانِ کبود را دیدم تو جواد […]

ادامه ...

معبود من خدای من ای حیّ داورمدیگر به لب رسیده نفس های آخرم همچون رضا به حجره ی در بسته جان دهمدر شهر غربت از پدرم ارث می برم در […]

ادامه ...

وقت رفتن به کنارت پدری می خواهیوقت پرواز شده بال و پری می خواهی پدرت نیست کمی آب به دستت بدهدپسرت نیست می ناب به دستت بدهد همسرت هست ولی […]

ادامه ...

در بین آسمانها مملو از فغان است عرش خدا سیه پوش برحجت جوان استاین نور آسمانی مهتاب عدل و داد است مظلوم شهر بغداد مولای ما جواد است مولا مو […]

ادامه ...

طائر عرشم ولى پر بسته‏امیاد دلدارم ولى دلخسته‏ام آسمانم بى ستاره مانده استدرد من را سوى غربت رانده است ناله‏ها مانده است در چاه دلمقاتلى دارم درون منزلم من رضا […]

ادامه ...

ادامه ...

ای سـرا پـا جلوۀ باری تعالی یا جواداین توئی در جود مانند خـدا یکتا جواد آستانت را که اهل عـرش خدمت می کنندفرشیان از شوق، مـی بوسند خاکش را جود […]

ادامه ...

کبوترا تو آسمون بالهاشونو بهم دادندبه پیکر امام جواد مانع نور آفتابند آی کفترا که اون روزا سایه بون آقا بودیدسوالی تو قلب منه تو کربلا کجا بودید

ادامه ...