آرشیو از دیدگاه شعرا

ز بس غم در دل خود روز و شب داشتدلش در آتش غم سوز و تب داشت جواد اهلبیت از داغ مادرز طفلی ذکر یا زهرا به لب داشت ببین […]

ادامه ...

ای که هستی چون مدار مشتریبررضایی خاتم انگشتری شدعلی نام پدر،نام پسربی تامل نسل پاک حیدری

ادامه ...

بار دیگر عالمـی غمخـانه شـدغـم فـزا از ناله جانانـه شـد در عـزای نـور چشـم احمـدیغـرق ماتـم شـد جهان سرمدی قلزم کون و مکـان امـد به جـوشمی رسـد بر گـوش دل […]

ادامه ...

شعر در مدح امام جواد (ع) – جواد فیض من جواد فیض ، هم بر اولین ، هم اخرینم باء بسم الله خلقت ، روح رب العالمینم در حضور حق […]

ادامه ...

ای مرگ مدد کن که من زار بمیرمای زهر خلاصم کن و بگذار بمیرم بگذار در این خانه که غمخانه ی من بودتنها و غریب از ستم یار بمیرم بگذار […]

ادامه ...

آیینه ی تمام قدّ عدل و داد بودحتی به دشمنان خودش هم جواد بود یک قطره از کرامت او بر دوای خلقکافی که بود هیچ، که حتی زیاد بود از […]

ادامه ...

مظهر حسن افرین امدحجت رب العالمین امدوارث تاج وتخت کرمناشمع و مصباح مرسلین امدپیشوازش هزار یوسف شدبا لوایی زیا و سین امداز سرادیق اسمان جلالماه و خورشید بی قرین امداز […]

ادامه ...

شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانمکسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردمکه از هر […]

ادامه ...

من جوادم که خدا خوانده جوادمن چه کرده به تو اى بد بنیاد عوض آنکه مرا یار شوىبر دل غم زده غم خوار شوى رفتى ودر به روى من بستىبا […]

ادامه ...

از دل حجره‏ ى تاریک که بسته است درشمى‏ رسد ناله‏ اى و دل شده خون از اثرش چیست؟ این ناله ‏ى سوزنده و از سینه ‏ى کیستصاحب ناله مگر […]

ادامه ...