آرشیو از دیدگاه شعرا

یـوسف فـاطمه تنهـا و دل شکستـهلب تشنه جان داده، در حجرۀ در بسته می‌گرید چشم همه بر جواد الائمهام‌الفضل می‌خندد بر گریۀ همسرش فـاطمـه می‌گریـد در ماتم پسرشمی‌گرید چشم همه […]

ادامه ...

در خلوت یاران اثری بهتر از این نیستدر چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست ما خم شراب از جگر غوره گرفتیمدر میکده ی ما هنری بهتر از این نیست سجاده […]

ادامه ...

آی کبوترایی که بالاتونو بهم دادیدرو تن پاک جواد من یه سایبون زدید سایه ای شدید برای نعش گل به روی بامتا نسوزونه تن عزیزشو از صبح تا شام کربلا […]

ادامه ...

در حجره ی در بسته تنها جان سپارمصورت به دیوار غریبی می گذارم از زهرِ کین خون شد دلم ـ بابا رضا جانشد همسرِ من قاتلم ـ بابا رضا جان […]

ادامه ...

چشم تو چشم آسمونا ۲ آه رو بام بی کسیا ۲ دلم از زندگی سیره – لبم همرنگ کویره ۲دل بی قراره یاری ندارهکاشکی که بارون اینجا بباره ۲خورشید آسمونا […]

ادامه ...

چشم و دل تو روشن فاطمه یا فاطمهداده خدا دسته گل به ثامن الائمهبر لب قدوسیان این سخن جانفز استبیت ولایت پر از جلوه ابن الرضاستخنده وجد و شعف بر […]

ادامه ...

از پشت درب بسته کسی آه می کشد یوسف دوباره ناله ز یک چاه میکشد در زیر پای هلهله ها این صدا ی کیستاین پای کوب دست فشانی برای کیست […]

ادامه ...

شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشنچنان که چشم احمد شد ز روى مرتضى روشن به چشم دل تماشا کن که هم چون اهل دل بینىز نور کبریایى […]

ادامه ...

در نه سپهر دلبریدر چرخ قوس محوریان نور شمس داوریاز بهر ذره پروریهر سمت و هر سو بنگریاندر ثریا و ثریجن و ملک، حور و پریبا پرچم پیغمبریان حجت کبری […]

ادامه ...

واویلتا ، واویلتا ، جواد الائمه »پروانه وار ، با اشک و آه ، می ریزه بال و پر قلبش خونه ، بی سامونه ، از جفای همسربراش موندن تو […]

ادامه ...