آرشیو از دیدگاه شعرا

در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشتغیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عمر کوتاهش نهان می شد ولیآسمان دیده اش جز اشک وخون […]

ادامه ...

تو جواد ابن الرضایی تو امیر قلب مایی(تو امیر قلب.. محض روی نوکر امشب کن به حالم یک نگاهی(کن به حالم یک … تویی یار وامیر ما ببین تو دست […]

ادامه ...

ای تو فرزند رضا، ای چشمۀ جوشان، سلام!رونق از فیض تو دارد عالم امکان، سلام! ای شبیه موسی عمران گشوده بحرجودای چو مریم، مادرت مرضیۀ یزدان، سلام ای تو مولود […]

ادامه ...

در وجود تو جود را دیدمجلوه های سجود را دیدم تشنه بودم تو را صدا زدم ومهربانی رود را دیدم در نگاه تو فصل بارانِ……آسمانِ کبود را دیدم تو جواد […]

ادامه ...

زهر به جان زد شررم ای پدرسوخت ز پا تا به سرم ای پدر جواد مظلوم تو از دست رفتنمانده دیگر اثرم ای پدر من که غریبانه زدم دست و […]

ادامه ...

کیستم من مظهر جود خداى مهربانمنهمین آئینه دار خاتم پیغمبرانم هشتمین آلاله‏ ى باغ ولاى مرتضایمگوهر دریاى عصمت من جواد بن رضایم بعد موسى جرعه نوش باده ‏ى جام طهورماولین […]

ادامه ...

فغان از گردش چرخ ستمگرستم ها کرده بر آل پیمبرزده آتش گلستان نبیّ رانموده در به در آل علیّ رایکی در طوس و بعضی را به بغدادنموده خون جگر از […]

ادامه ...

مظهر جود وتقوا را کشتندنوگل باغ زهرا را کشتندآه و واویلا آه و واویلامیان حجره دست و پا می زدمادرش زهرا را صدا می زدآه و واویلا آه و واویلازهر […]

ادامه ...

از شرار زهرکینه خون شده قلب مدینهتا قیامت غصه و غم قسمت این سرزمینه هادی ال پیمبر از غم بابا هزینهخنده های تلخ قاتل شعله افکنده به سینه پیش روی […]

ادامه ...

دل افسرده ام با غم قرین است کـه در فـکر جـواد العـارفیـن است چرا غمگین در این عالم نباشم پریشان قلب ختم المرسلین است شد از زهر جفا و کینه […]

ادامه ...