آرشیو از دیدگاه شعرا

درحقیقت رنگ غم تغییر کردآخرین انگور هم تغییر کرد درمیان چشم انگور سیاهجای آب و جای سم تغییر کرد در زد آقا از صدای در زدنزود رنگ متّهم تغییر کرد […]

ادامه ...

گلچین به باغ پرپر من خنده میکندبر حال زارو مضطرمن خنده میکند این درد خویش را به که گویم که ای خدادر بی کسیم همسر من خنده میکند از دشمنان […]

ادامه ...

غم به جان همه ی اهل ولا افتادهآتشی بر جگر اهل سما افتاده هیچ کس نیست بفهمد که در این شهر خراباز دل تنگ زمان رنگ صفا افتاده برده از […]

ادامه ...

امشب دهید مژده صدف را به گوهرشآن گوهری که رنگ الهی است زیورش امشب فلک گشوده به ماه مدینه چشمریزد به خاک مقدم آن ماه، اخترش امشب به خنده شمس […]

ادامه ...

بنده ام بندۀ ولای تو امعاشق صحن با صفای توام تو جوادی و من گدای توامیا جواد الائمه ادرکنی یا جواد الائمه ادرکنیقامتم خم شده ز بار بلا حاجتم باشد […]

ادامه ...

جواد ای پاره ی جگرم جواد عزیز من پسرم تشنه کامی روی خاکی ای ضیاء دو عینزنده کردی تو برایم قصه ی حسنین آه و واویلا******** جواد ز سوز آتش […]

ادامه ...

بُشری بُشری میلاد حضرت جواد استقلب رضا خرّم و شاد است ابن الرضا (۲)، عید میلادت مبارک***** به به، به به ولادت ابن الرضا شدعیـد عزیـز مرتـضی شـد ابن الرضا […]

ادامه ...

بی قرارم شده جاری ز نظر اشک روانمبا که گویم که شده همسر من قاتل جانم ای مادر کجایی مردم از جدایی ۲یا زهرا من غریبم وای یا زهرا من […]

ادامه ...

ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!ریحانۀ امام رضا، حضرت جواد باب الکرم، امام نهم، سیدالعبادجن و بشر به مهر تو دارند اتحاد ای کوثر امام رضا نجل فاطمهجود جوادیِ […]

ادامه ...

از شـرارِ زهر غم ، می سوزه بال و پرشپُرِ خون شده دلش ، از جـفای همسـرش روی خاک حجره پا می کشه با چشمی پر آبآخه از سوز عطش […]

ادامه ...