آرشیو دیدگاه های دیگران

طائر عرشم ولی پر بسته امیاد دلدارم ولی دلخسته امآسمانم بی ستاره مانده استدرد من را سوی غربت رانده استناله ها مانده است در چاه دلمقاتلی دارم درون منزلممن رضا […]

ادامه ...

زاده زهرا میان حجره افغان مى ‏کنددر دل با کردگار حى سبحان مى‏ کند بس که جان سوز است آه وناله آن شاه دینشعله بر جان مى ‏زند دل را […]

ادامه ...

بغداد هم از حال و روزش بی خبر بودتنها تر از تنها و قلبش پرشرر بود در کنج حجره بی کس و بی یار و مونسدور از وطن افتاده و […]

ادامه ...

پر پر نزن که بال و پرت لطمه میخوردگریه نریز چشم ترت لطمه میخورد بر روی خاک غلط نخور تو صنوبریسر خم نکن که برگ و برت لطمه میخورد با […]

ادامه ...

گلچین به باغ پرپر من خنده میکندبر حال زارو مضطرمن خنده میکند این درد خویش را به که گویم که ای خدادر بی کسیم همسر من خنده میکند از دشمنان […]

ادامه ...

قاتلت آشناست واویلاهمسرت بی وفاست واویلا بدنت تیر می کشد، یعنیمرگ بهرت شفاست واویلا خندۀ اُمِ فضلِ ملعونهحاصل گریه هاست واویلا مثل زهرا به خاک افتادیدر دلت غم به پاست […]

ادامه ...

دلی نسوخت برایت غریب جان دادیز مهر همسر خود ،بی نصیب جان دادی درون حجره ی در بسته ای غریبانهشکسته بال چنان عندلیب جان دادی به دست و پا زدنت […]

ادامه ...

دردا که گشت با من بیگانه یار جانی با دست خود مرا کشت لب تشنه در جوانی من از نفس فتادم بر خاک رخ نهادم او می زند به مرگم […]

ادامه ...

دارم دلی دریای خون از ظلـم و عـدوانبهر بصر ، از درد و قسمـت کـرده طغـیان مرغ دلم را کـرده صیـادی نشـانهمی سوزم و می سـازم از دسـت زمانـه بر […]

ادامه ...

در بین آسمانها مملو از فغان است عرش خدا سیه پوش برحجت جوان استاین نور آسمانی مهتاب عدل و داد است مظلوم شهر بغداد مولای ما جواد است مولا مو […]

ادامه ...