آرشیو دیدگاه های دیگران
-
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – جان ِ هر دو عالم فدای روی تو
جان ِ هر دو عالم فدای روی توتو جوادی و من سائل کوی تو قبله ی دلهای عاشقان سوی توهر گلشن خوش بو از شمیم و بوی تو جواد الائمه […] -
0
خبر حسین بن بشار درباره نص امامت جواد
در بحارالانوار و اصول کافی از حسین بن بشار یا حسین بن یسار یا حسن به اختلاف نسخ در دو کتاب و کتاب کشف الغمه روایتشده که گوید، ابنقیاما به […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – پسر سلطان با نگاه پریشون
پسر سلطان با نگاه پریشون گوشه ی حجره داره میباره بارون خون دل میون چشم ترشه قاتلش خنده های همسرشه داره میون خونه میمیرهدلش از این زمونه میگیره به زیارت […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – یارب ببین زمانه چه کرده است با دلم
یارب ببین زمانه چه کرده است با دلمرنج و بلا عجین شده یک عمر با گلم افتاده ام به حجره ی دربسته بی پناهغیر از اجل کسی نبود در مقابلم […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – بعد سلطـان سـریر عـدل و داد
بعد سلطـان سـریر عـدل و دادتکیـه زد بر تخـت (کرمنا )جـواد نور چشمان علی موسـی الرضـازینت افـزای بهـشت جـان فزا راحت جان و عزیـز نـور عیـنزاده فرزند پیغمبـر ، حسیـن […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – شب نشینان فلک چشم ترش را دیدند
شب نشینان فلک چشم ترش را دیدندهمه شب راز و نیاز سحرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همه شب وزاشکغرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند […] -
0
شعر در مدح امام جواد جانان من
بار الها، جان من، جانان منبر سر کویت بود سامان منمن خدیوم در تمام عالمینافتابی هستم از روی حسینقلزم موسی الرضا را گوهرمناخدای فلک ملک دلبرممن امام عامی و هم […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – آری جوان ترین قمر آل هاشمم
آری جوان ترین قمر آل هاشمممثل حسن غریب میان محارمم مثل حسین برده عطش طاقت مرامهمان نو رسیدهٔ موسای کاظمم امشب گرفته بوددست خدا مرا زهرا از آسمانمیزد صدا مرا […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – اینها به جای اینکه برایت دعا کنند
اینها به جای اینکه برایت دعا کنندکف می زنند تا نفست را فدا کنند هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهندتا زودتر تورا ز سر خویش وا کنند با […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بود
لب تشنه بود ، تشنه یک جرعه آب بودمردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشه حجره به روی خاکپروانه وار غرق تب و التهاب بود […]