آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – بعد سلطـان سـریر عـدل و داد
بعد سلطـان سـریر عـدل و دادتکیـه زد بر تخـت (کرمنا )جـواد نور چشمان علی موسـی الرضـازینت افـزای بهـشت جـان فزا راحت جان و عزیـز نـور عیـنزاده فرزند پیغمبـر ، حسیـن […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – پور معین الضّعفا
پور معین الضّعفا دل سُکّان سما مایلتجان که ندارد به خدا در ره عشق و وفا قابلت ای همه عالم به فدات تو جوادی و همه سائلتلطف و عطا یا […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – در راه رسیدن به تو دل از نفس افتاد
در راه رسیدن به تو دل از نفس افتادآهویِ فراری شده از پنجه ی صیاد گفتی که بگیر از دل دریای جوادمبرخیز بیا قرعه به اقبال تو افتاد اینجایِ حرم […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جانتیره شد روز به پیش نظرم مادر جان من در این حجره ى در بسته خود مى پیچمکس نداند که چه آمد به سرم […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – شد حجره قتلگاهم
شد حجره قتلگاهممن شاه بی سپاهم لشکر مرا نباشدجز خیل اشک و آهم شد مرغ دل به سینهغرق آب و خون و پرپر در حسرت مدینهوز یاد داغ مادر بر […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – دل افسـرده ام با غـم قـرین اسـت
دل افسـرده ام با غـم قـرین اسـتکه در فکر جواد العارفیـن اسـت چـرا غمگیـن در این عالـم نبـاشـمپریشان قلب ختم المرسلیـن اسـت شـد از زهر جفـا و کینـه مسمـومجهان از […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – شب عشقه شب شوره بزم عیش و مستی جوره تو دلا بساط سوره
شب عشقه شب شوره بزم عیش و مستی جوره تو دلا بساط سورهاومده امامی که خلقت اون فقط ز نوره پرتو افکن گل سوسن پر تو دامن گلشن که رسیده […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – فصل نشاط و بهار و روایت عشقه
-
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضا
در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضابر زبان شکر خداى دادگر دارد رضا بارگاه زاده موسى چراغان مى شوددر حریمش جشن میلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – غرقِ ماتم (۲) گشته عالم، در عزای جواد لائمه (۲)
غرقِ ماتم (۲) گشته عالم، در عزای جواد لائمه (۲)کرده زهرا، نـاله بر پا(۲) از برای جواد الائمه(۲) یـوسف زهرا به سن نوجوانی گشته مسموممی دهد جـان در میان حجرۀ […]