آرشیو دیدگاه شعرا

عاشقی را به وجد می آرییوسفانه تبسمی داری به کدامین ملیح رفتی کهچهره ای سبز و گندمی داری؟ وصف آیینه کار شاعر نیستاز لب خود شنیدنی هستی دوست دارم خودت […]

ادامه ...

«تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادوجود نازکت آزرده گزند مباد» شنیده ام که گدا موج می زند به درتسرای جود تو خالی ز مستمند مباد تو خود مراد منی، پس […]

ادامه ...

نه تنها این دل ما بر جواد ابن رضا سوزدکه بر احوال او جان تمام ماسوا سوزد از آن آتش که زد زهر ستم بر جان آن مولافلک نالد ملک […]

ادامه ...

در دلم شور دیگری دارمدهم ماه حال بهتری دارم اشک،شور،خندۀ بر لبانقلابی سراسری دارم تند تند می زند قلبمنکند مهر دلبری دارم بیت بیت من پر احساس استمصرع مصرع نو […]

ادامه ...

پس غریبی دروطن تکرار شدشمع بودن سوختن تکرار شد یک حسین تشنه در هنگام زهربعد از آن صدها حسن تکرار شد چونکه “ام الفضل” “ام الرّذل” گشتباز نامردی زن تکرار […]

ادامه ...

ای که هلال رجبی مه این الرّجبیون تویینخل ولا را رطبی مه این الرّجبیون تویی تجلّی نور ربی مه این الرّجبیون توییدلبر ما یا مولا نور خدا یا مولا جان […]

ادامه ...

نیش و کنایه هاست که از یار می خورماز دست یار زهر شرر بار می خورم اصلا به جنگ و نیزه و لشکر نیاز نیستوقتی میان خانه ز دلدار می […]

ادامه ...

آیاتِ تشنگی است سُرود زبان منمرثیه های داغِ عطش ترجمان من جز آیه های درد، تَرَنُّم نمی کنمیعنی که زهر بُرده تمامِ توان من سوز عطش گِلوی مرا زخم کرده […]

ادامه ...

خالق کون و مکان ان ذات رب العالمیـنکشتی بحر گرانش ، سبط خیر المرسلیـن پیک ذات کبریائی منزل وحی از سمـاءان کتاب الله ناطق ، مظهر حـی مبیـن در عبودیت […]

ادامه ...

پور معین الضّعفا دل سُکّان سما مایلتجان که ندارد به خدا در ره عشق و وفا قابلت ای همه عالم به فدات تو جوادی و همه سائلتلطف و عطا یا […]

ادامه ...