آرشیو از دیدگاه شعرا

پسر امام رضا ناله ز رفتن میخونهداره جون میده ولی خدایی خیلی جوونه اومده وقت وصالش با باباش امام رضامثل باباش میزنه ز زهر کینه دست و پا همسرش قاتلشهمونس […]

ادامه ...

من مریدم مراد می‌خواهموصل خیرالعباد می‌خواهم کمم اما زیاد می‌خواهماز امام جواد می‌خواهم یا جوادالائمه ادرکنی خاک ابن‌الرضاست در گِل منمهر او روز حشر، حاصل من همه جا اوست شمع […]

ادامه ...

بعد سلطان سریر عدل و دادتکیه زد بر تخت (کرمنا) جوادنور چشمان علی موسی الرضازینت افزای بهشت جان فزاراحت جان و عزیز نور عینزاده فرزند پیغمبر، حسینبود دریای سخا، حسن […]

ادامه ...

درحقیقت رنگ غم تغییر کردآخرین انگور هم تغییر کرد درمیان چشم انگور سیاهجای آب و جای سم تغییر کرد در زد آقا از صدای در زدنزود رنگ متّهم تغییر کرد […]

ادامه ...

بر شادی پیغمبر و زهرا صلواتبر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جوادبر کرب و بلا و طوس یک جا صلوات معشوق، به باد […]

ادامه ...

ای مرگ مدد کن که من زار بمیرمای زهر خلاصم کن و بگذار بمیرم بگذار در این خانه که غمخانه ی من بودتنها و غریب از ستم یار بمیرم بگذار […]

ادامه ...

مظهـر اسمـاء رب العالمیـنهسـت در عالـم جواد العارفیـن هست در حسن و ملاحت بی نظیـراسمـان وحـی را باشـد بشیـر نور چشمان علی موسـی الرضـاای پناه خلـق و جملـه ماسـوی کشتی […]

ادامه ...

از دل چاهِ سینه ی بی تابدر شب غصه آه می جوشد تا که هم رنگ خاکیان بشودآسمان هم سیاه می پوشد چشم و بغضم دوباره همراهندتا مرا سمت آسمان […]

ادامه ...

گلهاى زهرا شد همه پرپر ز بیداددر کربلا و سامرا، در طوس و بغداد نالد همیشه بلبل، از داغ این همه گلبقیه الله، آجرک الله بغداد یک بار دگر در […]

ادامه ...

پاییزی است حال و هوای جوانی اتطوفان غم رسیده که سازد خزانی ات تاثیر کرده زهر به اعضای پیکرتچون لاله ای نموده تو را ارغوانی ات در هلهله صدای ضعیف […]

ادامه ...