آرشیو دیدگاه شعرا

ولادت خیـرالعبـاد استمیلاد حضرت جـواد است قلب رضا خرّم و شاد استعالم شده همه‌جا گلشن اباالجواد چشم تو روشن**** خانۀ دل منجلی آمدنهم وصیّ و ولی آمد محمّـد ابن علی […]

ادامه ...

در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشتغیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عمر کوتاهش نهان می شد ولیآسمان دیده اش جز اشک وخون […]

ادامه ...

نیش و کنایه هاست که از یار می خورماز دست یار زهر شرر بار می خورم اصلا به جنگ و نیزه و لشکر نیاز نیستوقتی میان خانه ز دلدار می […]

ادامه ...

گوشه حجره داره نفس نفس میزنه جوونی کهتوی غربته مثل مجتبی توی غیرته مثل مرتضیتو محبته مثل فاطمه توی رأفته چون امام رضاهمه ی هستی امام رضا داره میسوزه از […]

ادامه ...

کان تقى خصلت جواد اهل بیتآنکه در وصفش فرو ماند کمیت از هجوم رنجها خون شد دلشهمسر نامهربان شد قاتلش همچو شمع کشته محراب شدسوخت کم‏کم تا وجودش آب شد […]

ادامه ...

تو جواد ابن الرضایی تو امیر قلب مایی(تو امیر قلب.. محض روی نوکر امشب کن به حالم یک نگاهی(کن به حالم یک … تویی یار وامیر ما ببین تو دست […]

ادامه ...

ای آمد و رفت دل ما سمت تو رایجما حاجت محضیم و شما باب حوائج ما آمده ایم از کرمت بال بگیریماین قصه ی دل را همه دنبال بگیریم تا […]

ادامه ...

زیر تازیون خورشید در هجوم سرد مهتابروی بومه یک پرستو که سه روزه خفته در خواب آخه غمم اندازه داره دلم براش چه بیقرارهچه بی کس و یاره شرار غم […]

ادامه ...

روزی که روی نفس خودم پا گذاشتمدل را به پشت خانه ی تو جا گذاشتم بیمار چشم تو دل من گشت و بعد از آنیک سو دگر طریق مداوا گذاشتم […]

ادامه ...

من که پرپر می زنم ، تشنه لب در لانه ام بر علی موسی الرضا من گل یک دانه ام من جوادم جان بدادم تشنه لب در لانه امهمسر بیگانه […]

ادامه ...