آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – حجّت دین حق امام جواد
حجّت دین حق امام جواد از شرف پا در این سرا بنهاد چشم ما از جمال او روشن مقدمش بر همه مبارک باد گوهر بحر عشق و جود آمد خوش […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاندجگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگرکه صدای تو مناجات و دعا […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – از شـرارِ زهر غم ، می سوزه بال و پرش
از شـرارِ زهر غم ، می سوزه بال و پرشپُرِ خون شده دلش ، از جـفای همسـرش روی خاک حجره پا می کشه با چشمی پر آبآخه از سوز عطش […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضا
در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضابر زبان شکر خداى دادگر دارد رضا بارگاه زاده موسى چراغان مى شوددر حریمش جشن میلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدندپاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کارهمچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – از شرار زهرکینه خون شده قلب مدینه
از شرار زهرکینه خون شده قلب مدینهتا قیامت غصه و غم قسمت این سرزمینه هادی ال پیمبر از غم بابا هزینهخنده های تلخ قاتل شعله افکنده به سینه پیش روی […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – ای دل تو بخوان تا که غریبانه بگرییم
ای دل تو بخوان تا که غریبانه بگرییمبا چشم تر از غربت جانانه بگرییم با یاد گل روی عزیز دل زهراشمعی شده در ماتم پروانه بگرییم ای نور دل حضرت […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – ببین صیاد بالش را شکسته
ببین صیاد بالش را شکستهاز این غم فاطمه در غم نشسته میان حجرۀ در بسته آیدنوای آب آب از قلب خسته بیا مادر ببین چشم تر مننمانده طاقتی بر پیکر […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – چراغ و چشم رضا محمدبنعلی
چراغ و چشم رضا محمدبنعلیشهید زهر جفا محمدبنعلی ای شده خون بر دلت یار جانی قاتلتیا جوادبنالرضا یا جوادبنالرضا سلام ما به تو و نگاه آخر توچگونه کشته تو را […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – آتیشی افتاده به جونم
آتیشی افتاده به جونم می بره تشنگی امونم با لب تشنه توی حجره روضه جدمو می خونم رو خاک حجره سر می ذارم آخه من محرمی ندارم که بشه بر […]