آرشیو دیدگاه شعرا
-
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – من جواد بن العلی موسی الرضا هستم
من جواد بن العلی موسی الرضا هستمهمچو بابایم غریب چشم از جهان بستم در حجره افتادمبابا برس دادم بابا رضا جانم (۴)ای خدا زاری و ناله حاصلم گشته با چه […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – گوشه حجره داره نفس نفس میزنه جوونی که
گوشه حجره داره نفس نفس میزنه جوونی کهتوی غربته مثل مجتبی توی غیرته مثل مرتضیتو محبته مثل فاطمه توی رأفته چون امام رضاهمه ی هستی امام رضا داره میسوزه از […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – یارب از کینه همسر جگرم می سوزد
یارب از کینه همسر جگرم می سوزدمن از این یار ستمگر جگرم می سوزد دیده پراشک لبم خشک و رخم برروی خاکسینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد همچو […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – هر که دل بُرد، دلبر ما نیست
هر که دل بُرد، دلبر ما نیستهر که نازی فروخت، لیلا نیست هر که هویی کِشَد، مسیحا نیستهر کسی با تو نیست، با ما نیست دلبر محض، غیر مولا نیستعاشقان […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – از جفاى همسر بى مهر فریاد اى پدر
از جفاى همسر بى مهر فریاد اى پدرکز دل و جانم برآورده است فریاد اى پدر در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفتتا که مامون دختر خود را به […] -
0
اشعار میلاد امام جواد (ع) – شب میلاد امیر
شب میلاد امیر کاظمین آقام جوادِ(کاظمین.. میگن هرکی کاری داره راهگشاش نام جوادِ(راهگشاش… بکن آقا مرهمتی به این گدا موهبتی(به این گدا … میگم امشب به شور وشین تویی امیر […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – دل ز جفا می سوزد
دل ز جفا می سوزد قلب خدا می سوزد پور رضا می سوزد وایچون شده عطشان بی کس و نالان آروم دل عزیز فاطمه کوثر امام رضا شاه غریب دیار […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – بحر جود و احسان در جهان جواد اسـت
بحر جود و احسان در جهان جواد اسـت صاحـب لـوا و حکم عدل و داد اسـت کز حریم جاءالحـق هسـت والی منطق یا کریـم یـا رب جان به جسم عالم […] -
0
شعر در مدح امام جواد (ع) – جواد فیض
شعر در مدح امام جواد (ع) – جواد فیض من جواد فیض ، هم بر اولین ، هم اخرینم باء بسم الله خلقت ، روح رب العالمینم در حضور حق […] -
0
اشعار شهادت امام محمد تقی ، حضرت جواد الائمه (ع) – افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان
افتاده ای به گوشه ای از آشیانتانگویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان حتّی میان خانه ی خود هم غریبه اییعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان بر روی خاک […]