آرشیو دیدگاه شعرا

نیش و کنایه هاست که از یار می خورماز دست یار زهر شرر بار می خورم اصلا به جنگ و نیزه و لشکر نیاز نیستوقتی میان خانه ز دلدار می […]

ادامه ...

من جواد بن العلی موسی الرضا هستمهمچو بابایم غریب چشم از جهان بستم در حجره افتادمبابا برس دادم بابا رضا جانم (۴)ای خدا زاری و ناله حاصلم گشته با چه […]

ادامه ...

میان حجره چنان ناله از جفا می زدکه سوز ناله اش آتش به ماسوا می زد به لب ز کینه ی بیگانه هیچ شکوه نداشتو لیک داد ، ز بیداد […]

ادامه ...

سیه پوش غم تو جان و تن شدزداغت هر دلی غرق محن شد بمیرم قاتلت شد همسر توغریبی توهم مثل حسن شد زبیداد و جفای همسر تودل اهل ولا بیت […]

ادامه ...

یگانه گوهر دریاى دانش و حکمتبحار جود عطایا و کعبه آمال بخلق و خوى محمد به علم و فضل علىحسن به حلم و حسینى و راست خوى و خصال جواد […]

ادامه ...

شمیم زلف تورا بادها کجا بردندمقام قدِّ تورا خاکها چرا بردند چگونه باب حوائج نخوانمت ای پیرکه حمله بر تو چنان باب،حلقه ها بردند درختها به مقام تو غبطه ها […]

ادامه ...

غم به جان همه ی اهل ولا افتادهآتشی بر جگر اهل سما افتاده هیچ کس نیست بفهمد که در این شهر خراباز دل تنگ زمان رنگ صفا افتاده برده از […]

ادامه ...

از دل حجره‏ ى تاریک که بسته است درشمى‏ رسد ناله‏ اى و دل شده خون از اثرش چیست؟ این ناله ‏ى سوزنده و از سینه ‏ى کیستصاحب ناله مگر […]

ادامه ...

گشته ای مردم، پژمرده و پرپر لاله ی سرخِ گلشنِ حیدر در میانِ حجره دست و پا می زد با لبِ عطشان ناله ها می زد از جفای آن بد […]

ادامه ...

رسیده به ماه خوش دعا میلاد گل حضرت رضا ما همه به شور و زمزمه ایمعاشق علی و فاطمه ایم سائل جواد الائمه ایم آمده گل طاهافدای نور چهره اش […]

ادامه ...